تنهایی در خانواده شلوغ
مریم معصومی متولد 24 اسفند 1365 در تهران میباشد. او در خانوادهای پرجمعیت و صمیمی بزرگ شد. دو برادر و دو خواهر بزرگتر از خود دارد. پدرش کارمند بازنشسته و مادرش خانهدار است. مریم تهتغاری و یکی از برادرها تنها فرزندان مجرد خانواده هستند. همان برادری که مشوق اصلی او در کارهایش هم است. مریم باوجود جمعیت زیاد خانواده در دوران کودکی معمولاً تنها بود و همبازی نداشت. شاید دلیلش فاصله سنی زیاد او با دیگر خواهر و برادرهایش بوده است. میگوید شیطنت هم کم نداشته، البته نه آنکه از دیوار راست بالا برود، به قول خودش شیطان محفوظ به حیا... خوانندگی جلوی آینه با میکروفون تقلبی هم از تفریحات موردعلاقهی دوران کودکیاش بوده است.
سیاسی بازی
به هر ترتیب کودکی با شیطنتها و تنهاییهایش گذشت و مریم معصومی پا به دبیرستان گذاشت. مادرش ابتدا او را در رشته ریاضی ثبتنام کرده تا به مهندس شود. اما این تصمیم با مخالفت شدید مریم مواجه شد و او درنهایت رشتهاش را تغییر داد. علوم انسانی خواند و تمام مقاطع را با معدل بالا به پایان رساند. دوست داشت حقوق بخواند و وکیل شود. اما موفق به قبولی این رشته در دانشگاههای دولتی تهران نشد و علوم سیاسی را انتخاب کرد. اوایل شور و شوق زیادی برای این رشته داشت. اما هر چه گذشت از آن کاسته شد. تا اینکه بعد از دوره کارشناسی تصمیم گرفت تحصیلش را در این رشته ادامه ندهد و وارد حرفه بازیگری شود.
اولین بازیها
قبل از اینکه وارد آموزشگاههای بازیگری شود، با یوسف تیموری آشنا شد و اولین تجربه بازیگریاش را با تلهفیلم «کادوی دربهدر» به دست آوردند. بعد از پخش شدن اولین کار از تلویزیون بود که از مخالفتهای خانواده کاسته شد. مادرش میگوید: «اولین باری که مریم رفت جلوی دوربین ما اصلاً اطلاع نداشتیم و خانم یک روز آمد و گفت رفتم فیلم بازی کردم! اما وقتی تواناییاش در اولین کار را دیدیم، دست از سختگیری برداشتیم.» مریم معصومی بعد از آن در کلاسهای بازیگری مرحوم سمندریان شرکت کرد و دورههایی از قبیل عکاسی و فیلمنامهنویس را نیز گذراند. 89 نقش کوتاهی در سریال محبوب «فاصلهها» ایفا کرد و یک سال بعد با «اخلاقتو خوب کن» وارد سینما شد.
او در مورد ورودش به پروژه «فاصلهها» میگوید: «در ابتدا مثل ۳۰۰ تا دختر دیگر رفتم تست دادم و برای نقش ریحانه انتخاب شدم. همه کارها انجام شد تا اینکه یک روز مانده به فیلمبرداری گفتند که نظرشان عوض شده! خیلی ناراحت شدم! بعد قرار شد نقش مونا (عروس خانواده) را ایفا کنم. در ابتدا فکر میکردم که نقش مونا هم جای کار زیادی دارد و برای همین پذیرفتم؛ ولی وقتی فیلمنامه را خواندم متوجه شدم که مونا نقشی در کار ندارد و نقش کمی دارد. شاید حکمتی بوده است.»
شهرت
مریم معصومی حالا تجربه بازی در مدیومهای مختلف را کسب کرده بود. اما مجموعه تلویزیونی «سه دونگ سه دونگ» به کارگردانی شاهد احمدلو بود که او را تبدیل به چهرهای آشنا کرد و نامش را بر سر زبانها انداخت. میتوان گفت او بعد از آن دیگر نیاز نبود نگران پیشنهاد و نقش باشد. هرساله تقریباً در یکی دو سریال بازی کرده و بهخوبی از پس نقشهایش برآمده است. شاید چشمگیرترین نقشآفرینیاش مربوط به مجموعه «سیونه هفته» در سال 1393 بود. بعد از آن در «همهچیز و آنجاست» و «مرز خوشبختی» حضور پیدا کرد و نوروز 97 با سریال «تعطیلات رؤیایی» روی آنتن آمد. اما معصومی در سینما بهاندازه تلویزیون پرکار نبود. ازجمله فعالیتهایش در سینما میتوان به بازی در فیلمهایی چون «پسکوچههای شمرون»، «خالتور» و «ترانه» اشاره کرد.
روی صحنه
مردادماه 1396 مریم معصومی برای اولین بار تجربه حضور در صحنههای تئاتر را پیدا کرد. او در اولین کار حضور موفق و قابلتحسینی را در نمایش «چلچلا» به نویسندگی و کارگردانی عباس عبدالله زاده داشت. محسن افشای همبازی او در این نمایش بود.
عشق 15 سالگی
همانطور که گفتیم خانم بازیگر هنوز ازدواج نکرده و مجرد است. اما یکبار عاشق شده و تا مرز ازدواج پیشرفته است. البته به قول خودش، خوشبختانه مخالفت خانواده جلوی آن را گرفت. او میگوید: «اولین بار فکر کنم 15 یا 16 سالم بود که عاشق شدم که سرانجام نداشت. آنهم به سبب مدیریت خانوادهام بود که میگفتند این سن، سن مناسبی برای ازدواج نیست. من هم شانس آوردم که پافشاری چندانی برای ازدواج نکردم. حتماً میدانید که آن سنوسال تب عاشق شدن و ازدواج کردن خیلی داغ است و من هم از این قضیه مستثنا نبودهام. ولی مادرم ازآنجاییکه همیشه سایه مدیریتش روی من بوده به من فهماند که الآن موقعیت ازدواج تو نیست و الآن هم که به آن دوران فکر میکنم واقعاً درست میگفت. چون کسی که قصد ادامه تحصیل دارد نباید قبل از تحصیل ازدواج کند... به نظرم بهترین سن ازدواج اگر یک نفر بتواند تا آن موقع صبر کند بین 25 تا 28 سالگی است. به نظرم بعد از 30 سالگی ایدهآل زندگی و مسیر آن برای انتخاب کردن مکمل زندگی بسیار سختتر میشود.»
سو قصد
اتفاقی تلخ و عجیب در سال 1396 طرفداران بازیگر جوان را شوکه و نگران کرد. مریم معصومی در یکی از خیابانهای تهران توسط فردی ناشناس و به دلیلی ناشناس مورد ضرب و شتم قرار گرفت. معصومی بعد از آن حادثه با انتشار عکسی از صورت آسیبدیدهاش در اینستاگرام نوشت: «فرد ناشناسی که امروز به من حمله کردی، مطمئن باش دوربینهای خیابان تو را شناسایی خواهند کرد. راستی... این را خوب بدان، من از جنس زنم، زنی که بارِ ده تا مرد را میتواند به جان بکشد و از تو که اسم مرد را یدک میکشی خیلی مردتر باشد. صورتم را نیمه گذاشتم چون دلم نخواست کسی ببیند... خیلی مراقب خودتون باشید، بیمارانی هستند که میان انسانها در اجتماع قدم میزنند.»
جورواجور
مریم معصومی معمولاً اهل رفیقبازی نیست و اوقات بیکاریاش را در خانه به تماشای فیلم، مطالعه و ورزش کردن میگذراند. عاشق تماشای فیلم با یککاسه بزرگ تخمه آفتابگردان است. بعد از آنهم مشغول به تجزیهوتحلیل فیلم میشود. خودش میگوید: « زندگی من در چهار کلمه خلاصه میشود: بازیگری، ورزش، عکاسی و خواب!» در میان ورزشها هم شنا و بدنسازی را بهصورت جدی دنبال میکند.
معصومی از بزرگانی چون عزتالله انتظامی، علی نصیریان، پرویز پرسویی بهعنوان شاخصترین الگوییهای بازیگریاش یاد میکند. او همچنین علاقه زیادی به بازی امین حیایی و باران کوثری دارد.
خانم بازیگر دستی هم در فعالیتهای انسان دوستانه و اجتماعی دارد. او چندی پیش توسط یکی از موسسههای مربوطه بهعنوان یکی از سفیران سندروم دان معرفی شد.